نگرش متقابل خاندان حکومتی و جامعه ایرانی در دوره قاجار (1200-1264ق)
پایان نامه
- وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه اصفهان - دانشکده ادبیات و علوم انسانی
- نویسنده جعفر آقازاده
- استاد راهنما اصغر محمودآبادی علی اکبر کجباف
- تعداد صفحات: ۱۵ صفحه ی اول
- سال انتشار 1390
چکیده
سقوط سلسله صفوی بر اثر تسلط شاهان سست عنصر بر آن بود، که با فراهم نمودن زمینه ضعف نهاد شاهی، شرایط برافتادن این خاندان به وسیله یاغیان افغانی را فراهم نمودند. در میان دوره سقوط اصفهان تا بر تخت نشستن آقامحمدخان، آنچه صفویان با تدبیر و شمشیر به دست آورده بودند، از دست رفت و جامعه ایرانی به وضع «جنگ همه بر علیه هم» نزدیک گردید. در این دوره اقتصاد داخلی و خارجی ایران از هم پاشید. جنگ های داخلی و تسلط راهزنان و دزدان بر سریر سلطنت مردم ایران را دچار لطمه روحی فراوانی نمود. کشتارهای دسته جمعی و قحطی های بزرگ و قتل های خانوادگی دیگر از جامعه ایران چیزی باقی نگذارد. روحانیون شیعی اغلب خود را از اتفاقات جامعه ایران کنار کشیده و در محیط به نسبت امن عتبات، راهبرد جدیدی برای آینده خود طراحی نمودند. نتیجه این کار اقتدار و تسلط اصولیان بر اخباریان و تثبیت جایگاه نهاد شیعه در اداره جامعه شیعه در کنار نهاد شاهی بود. اگرچه تسلط نهاد اجتهاد ریشه در مباحث فکری و دینی داشت، اما نباید از تجربه تلخ روحانیون از سقوط دولت صفوی و آسیب های جدی قشر شریعت بعد از تسلط افاغنه و سیاست های «ضد دینی» نادر و دیگران، در قدرتیابی نهاد اجتهاد غافل بود. نهاد اجتهاد از سوی روحانیون به عنوان بدیلی برای بخشی از کارکردهای دولت و کوتاه نمودن دست آن از امور دینی و وابسته نمودن نهاد شاهی به نهاد اجتهاد بود. جامعه ایرانی نیز هرچه بیشتر به این نهاد اقبال نشان دادند و در نبود « حکومت »با ثبات، نهاد اجتهاد با قدرت فراگیرش بهترین گزینه برای اقبال مردم شیعه ایران بود. نتیجه تسلط «دزدان» بر نهاد شاهی و شکل گیری نهاد اجتهاد، تقدس زدایی نسبی از نهاد شاهی و ایجاد دوگانگی در حاکمیت بر جامعه ایران بود. حکومت قاجار و شکل گیری آن تکرار دوره تاریخی صفویه بر ایران زمین را نوید می داد. اما این حکومت از همان ابتدا با چالش های مشروعیتی اساسی مواجه گردید. فصل سوم در پاسخ به فرضیه اول و سوم می باشد. آقامحمدخان قاجار اگرچه توانست با تجدید مرزهای «ایران بزرگ» و برقراری امنیت، امید دوباره را در ایرانیان زنده نماید، اما مردم ایران آقامحمدخان را هرگز به عنوان « شاه ایرانی» نپذیرفتند. خصوصیات جسمانی خاص آقامحمدخان اگرچه در نظر اول را از رسیدن به شاهی باز می داشت، اما او با سخت کوشی توانست بر آن فایق آید، اما مردم ایران او را به این دلیل فردی مناسب برای شاهی نمی دانستند. در کنار آن آقامحمدخان برای رسیدن به حکمرانی به کشتارهای بزرگی دست زد، تجاوز به ناموس و جان مردم ایران به وسیله او بر لشکریانش تجویز گردید. افراط در انتقام و کینه کشی سب نارضایتی شدید مردم ایران از آقامحمدخان و قتل وی گردید. نگاه آقامحمدخان به جامعه ایرانی اغلب از جنبه بهره وری مالی هرچه بیشتر در جهت تحکیم قدرت خود بود، نگاهی که خیلی با رضایت مردم مواجه نگردید. فصل چهارم و پنجم در پاسخ به فرضیه های اول تا پنجم می باشد. فتحعلی شاه قاجار در حکمرانی راهی متفاوت از سلف خود در پیش گرفت. وی برای مشروعیت بخشی به حکمرانی خود از بعد دینی خود را به روحانیون نزدیک نمود و توانست حمایت وسیع این قشر را به دست بیاورد. او همچنین خود را به عنوان خاقان ترک و شاهنشاه ایرانی در سطح جامعه معرفی نمود. فتحعلی شاه با این حربه ها و تأکید بر جنبه کارکردی حکمرانی خود، توانست جامعه ایران را در مسیر پیشرفت و «بازسازی» هدایت نماید. او توانست خود را ادامه دهنده شاهان باستانی ایران و کارکردهای آنها نشان دهد. تأمین امنیت، برقرای عدالت، ایجاد صلح و ثبات در سطح جامعه، آبادانی کشور، رسیدگی به حال ضعفا، دینیاری و دین داری و تلاش برای احیای مرزهای ایران زمین از مهم ترین اقدامات وی در دوره اول حکمرانی بود (1211- 1243). این روند مشروعیت بالایی برای وی در جامعه به دست آورد و مردمان ایران رضایت خود از اعمال وی را به اشکال مختلف نشان دادند. فتحعلی شاه در این دوره توانست جلوی تفکر سنتی حکمرانان در بهره برداری هرچه بیشتر از منابع مالی جامعه به نفع خاندان حکومتی، را با تسلط بر زیردستان و حمایت از رعایا گرفت. اما اگر فتحعلی شاه در برخورد با جامعه ایران موفق عمل نمود، به همان میزان در سیاست خارجی و دفاع از منافع ایرانیان در بعد خارجی ناموفق بود. شکست وی در سیاست خارجی زمینه شکست و سردرگمی وی در سیاست داخلی گردید. مردم ایران واکنش قهرآمیزی به این شکست داشتند و نارضایتی خود را از این شکست همواره بیان نمودند. فتحعلی شاه بعد از آن شکست بزرگ، دچار ناامیدی شد و استبداد شاهی که زمینه تسلط شاه بر زیردستانش می گردید و از تسلط فرادستان بر فرودستان جلوگیری می کرد، تا حدی از بین رفت. و زمینه برای تسلط بیشتر حکمرانان محلی بر جان و مال رعایا فراهم شد. این اجحاف و آن نارضایتی حاصل از شکست، زمینه نارضایتی هرچه بیشتر مردم ایران از حکومت وی در اواخر عمر این خاقان گردید و کشاکش های فرزندان شاه با هم، این امر را عمیق تر نمود. فصل ششم نیز در پاسخ به فرضیه های اول تا پنجم می باشد. محمدشاه وارث اصلاحات عباس میرزا و اقتدار خاقان متوفی بود. ولی وی با قتل قائم مقام به اصلاحات پشت کرد و با سستی در امور، اقتدار جدّ خود را نیز از دست داد. محمدشاه با پیوستن به تصوف و واگذاری امور به صدراعظم صوفی مسلک خود، حمایت قشر شریعت و «مومنین» را از دست داد. از سویی مسئله جانشینی قدرت در ایران او را از حمایت جدی خاندان قاجار نیز محروم کرد. محمدشاه علاوه بر آن که حمایت اهل دین و خاندان قاجاری را از دست داد، با سوء سیاست خود و وزیرش سبب بحران جدی در کشور گردید. حکمرانان محلی و گماشتگان حاج میرزاآقاسی با بهره گیری از غفلت شاه و وزیرش فشار بر مردم فرودست و رعایا را گسترش دادند. در نتیجه اقتصاد کشور رو به بحران رفت، خزانه حکومت خالی گردید، کشاورزی با بحران مواجه گردید و راهزنی و ناامنی دوباره فراگیر گردید و وضعیت به حالت قبل از تشکیل حکومت قاجار بازگشت. شکست شاه در ماجرای هرات و ناتوانی در امر حکومت و کوتاهی وی در انجام کارویژه های حکومت سبب کاهش شدید مشروعیت وی گردیده و نارضایتی عمومی از شاه و خاندان وی در سطح وسیعی گسترش یافت و اغلب در قالب شورش های محلی و اجتماعی خود را بروز داد. کلید روابط شاه و خاندان وی با جامعه ایرانی را باید در انجام کارکردهای شاهی و بایستگی های شخص شاهنشاه سراغ گرفت. اگر شاهی با دارا بودن ویژگی های شاهی با استبداد می توانست دست فرادستان بر فرودستان را کوتاه نموده و جنبه های کارکردی حکمرانی خود را گسترش دهد، صرف نظر از خاستگاه و نحوه به قدرت رسیدن می-توانست سطح بالایی از رضایت جامعه ایرانی را به دست آورد. ولی هرگاه شاه نمی توانست به وظایف تاریخی خود عمل نماید، با نارضایتی شدیدی مواجه می گردید و گاه از هستی ساقط می گردید. موضوع مهم دیگر در شاهنشاهی همراه با مشروعیت، تغییر رویکر ایلیاتی به رعایا در بهره برداری هرچه بیشتر از منابع مالی آنها بود.
منابع مشابه
نقش فرهنگی خاندان هدایت در دوره قاجار
خاندانهای ایرانی از تاثیرگذارترین وجه تاریخ فرهنگی و سیاسی کشورند؛ یکی از خاندانهای مهم در دروه قاجار خاندان هدایت بودند. از میان این خاندان چهار تن نقش موثری نسبت به دیگر خاندان هدایت داشته اند. رضاقلی خان (1215 ـ 1288 ه.ق) حضور چمشگیری دردوران دو پادشاه قاجار، محمد شاه و ناصرالدین شاه داشته و همچنین توانست مناصبی چون سفارت خوارزم و ریاست دارالفنون رابه دست آوردو تالیفاتی چون مجمع الفصحا، روضه...
15 صفحه اولنگرش عوام به آثار باستانی در دوره قاجار
دوره قاجار و مخصوصا عصر ناصری در ایران با تحولات فرهنگی، اجتماعی و سیاسی فراوانی همراه است که همه جنبههای زندگی مردم را تحت تاثیر قرار داد. یکی از این تاثیرات در زمینه کشفیات باستانشناسی و تغییر نگرش مردم به آثار باستانی و تاریخ کشورشان بود. با این وجود پیش از آنکه حفاریهای علمی در ایران آغاز شود ایرانیان با آثار باستانی محیط زندگیشان، تعامل داشتند. آنها آثار را به افسانهها و اسطورهها مرتب...
متن کاملتبیین جامعه شناختی علل تحول فرش ایرانی در دوره صفویه
هنگام مطالعه فرش ایرانی از پیدایش فرش پازیریک تاکنون، به گواه دادههای تاریخی و تخصصی بیشمار، یک دوره زمانی مشخص در تاریخ ایران وجود دارد که تحول فرش ایرانی را در تمامی ابعاد ( شیوه تولید، میزان تولید، نقش مایهها، طرحها و غیره) در پی داشته است. اگر فرش ایرانی را به مثابه یک نشانه در نظر بگیریم با در نظر گرفتن ارتباط میان امر نمادین با امر اجتماعی، این سوال ایجاد میشود که اگر این نشانه (فرش...
متن کاملزنان خاندان سلطنتی در دوره اشکانی
با آنکه اشکانیان نزدیک به پانصد سال حکومت کردند اما شواهد ناچیزی در خصوص زنان این دوره در دست است. زنان خاندان سلطنتی نیز، که معمولاً در بالاترین ردههای اجتماعی کشور قرار دارند، از این قاعده مستثنی نیستند. با مطالعة منابع اندک یونانی و رومی و بررسی آثاری از قبیل سکهها، نقشبرجستهها، الواح بابلی و چرمنوشتههای اورامان میتوان اطلاعات مفیدی دربارة ملکهها و زنان خاندان سلطنتی به دست آورد. هدف ...
متن کاملمنصب کدخدا در جامعه ی روستایی دوره ی قاجار
در طول تاریخ ایران، کدخدا یان به عنوان رؤسای روستاها ، نقش بسیار مهمی در ساختار اداری و تأمین امنیت روستاها ایفا کردند. این موقعیت و عملکرد در دوره ی قاجاریه نیز تداوم و تکامل یافت و به موجب «قانون تشکیل ایالات و ولایات و دستورالعمل حکام» مصوب 14 ذیالقعده ی 1325، اداره ی امور روستاها رسماً بر عهده ی کدخدایان گذاشته شد ؛ اما در سال 1354 ه.ش، کدخدا از سیستم اداری ایران حذف و مناصب دیگری همچون «ده...
متن کاملنقش خاندان های کهن در فراز و فرود سلسله های ایرانی در دوره ایران باستان
پادشاهی ماد اولین حکومت آریایی بود که از اتحادیه ای از قبایل و طوایف آریایی و سایر اقوام محلی ساکن در منطقه تشکیل شد. این قبایل و اقوام محلی از دوره ماد اقتدارشان آغاز و به تدریج در زمان هخامنشیان، اشکانیان و ساسانیان بر تعداد، حوزه نفوذ و قدرت آنها افزوده شد. این تحولات سرانجام به ایجاد نظام خاندانی در ایران باستان انجامید. این خاندان ها به دلیل جایگاه معنوی و خاستگاه قبایلی و نیز به علت داشتن...
متن کاملمنابع من
با ذخیره ی این منبع در منابع من، دسترسی به آن را برای استفاده های بعدی آسان تر کنید
ذخیره در منابع من قبلا به منابع من ذحیره شده{@ msg_add @}
نوع سند: پایان نامه
وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه اصفهان - دانشکده ادبیات و علوم انسانی
میزبانی شده توسط پلتفرم ابری doprax.com
copyright © 2015-2023